نمی‌توانم و نمی‌خواهم

در کتاب نمی‌توانم و نمی‌خواهم مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه نوشته «لیدیا دیویس» است که اولین بار در سال 2014 منتشر شد. داستان‌های «لیدیا دیویس» ممکن است بسیار مختصر و کوتاه باشند یا در طول روایت‌هایی بلندتر، به کاوش در تأثیرات مخربی بپردازند که عادی ترین بی نظمی ها در روتین زندگی ممکن است به وجود آورد. داستان‌های او ممکن است در قالب نامه هایی شکوه آمیز ارائه شوند یا به واسطه ی رویاهای خود نویسنده یا اطرافیانش شکل گرفته باشند. اما چیزی که در داستان کتاب «نمی‌توانم و نمی‌خواهم» تغییر نمی کند، قدرت و تأثیرگذاری نثر هوشمندانه او است. «دیویس» در این مجموعه به شکلی کاملا بی پرده و با شوخ طبعی های گزنده درباره ی زندگی روزمره، به مسائل اسرارآمیز و ناآشنا و همینطور به لذت های ریز و درشت زندگی می پردازد. لیدیا دیویس یک نویسنده داستان کوتاه، رمان و مترجم اهل ایالات متحده آمریکا است. او مترجم آثاری چون مادام بواری اثر گوستاو فلوبر و در جستجوی زمان از دست رفته اثر مارسل پروست به زبان انگلیسی است. وی همچنین برنده جوایزی همچون کمک هزینه گوگنهایم و جایزه بوکر شده‌است. در بخشی از کتاب آمده: لازم نیست آتش را گرم یا سرخ بنامیم. بسیاری از صفات دیگر را از آن حذف کنید. غاز واقعاً خنگ است: پس غاز را به حساب نیاورید. کافی است که جای پای آن را جست وجو کنید. کله‌کوچک توهین‌آمیز است: کله کوچک را حذف کنید. (اما اليوت کله‌کوچک را دوست داشت چون مصداق درستی برایش یافته بود.) کله‌کوچک را حذف کرده‌اند و کله‌باریک را به جای آن گذاشته‌اند. کلاه بزرگ چه زمانی باید ظاهر شود؟ زن، مسافر و معلم زبان انگلیسی، اشتباهی به‌خاطر کلاه و به اتهام فعالیت‌های خرابکارانه دستگیر می‌شود. می‌تواند کلاه بزرگ را فوری به سر بگذارد یا کمی بعد. آیا باید اسمش نینا باشد؟ کلاه بزرگ را از آغاز تا پایان باید کنار بگذاریم، سپس برگردیم به اول ماجرا.