کتاب دوست من از نشر خانه فرهنگ و هنر مان، یکی از بهترین آثار مؤلف آن است. خاطرهنویسی بهتنهایی آنقدر موضوع جذابی هست که اگر این کار توسط نویسنده، شاعر و منتقد ادبی بزرگی همچون آناتول فرانس صورت پذیرد، ارزش مطالعهٔ آن را صدچندان خواهد کرد آن هم روایت خاطراتی از کودکیِ او. نویسنده چنان ظریف و لطیف خود را در شخصیت کتابش پنهان کرده که مخاطب را لحظهبهلحظه تشنهٔ دانستنِ ادامهٔ ماجرا و روابط شخصیتهای داستان میسازد. او چنان فریبنده نکتهسنجیهایی دلپذیر از زاویهٔ دید یک کودک در برخورد با خانواده و اطرافیانش را به روی کاغذ میآورد که کتاب دوست من را علاوهبر یک شاهکار ادبی، به یک کتاب بینظیرِ آموزشی در رشد و پرورش کودکان نیز تبدیل مینماید. در بخشی از دیباچهٔ کتاب به قلم مؤلف میخوانیم:
«از بیست سال پیش میدانستم که روزی باید به این نقطه برسم. من این نکته را میدانستم اما احساس نمیکردم زیرا در آن وقت همانطور که به راه شیکاگو فکر مینمودم دربارۀ زندگی نیز میاندیشیدم. حالا که از پشتهها و تپهها عبور کرده و گذشتهام، سر را به عقب برمیگردانم تا با یک نگاه تمام مسافتی را که اینقدر زود پیمودهام ببوسم. شعرِ شاعرِ فلورانسی مرا در این رؤیا مستغرق ساخته، وادارم میکند که شب را در کنار آتش گذرانده و اشباحی را به حرکت درآورم. من دیگر اعتمادی به دوست قدیمی خود که «زندگی» است، ندارم ولی هنوز او را دوست دارم و تا هنگامی که ببینم انوار آسمانیاش روی سه پیشانی سفید میدرخشد، آری روی سه پیشانی محبوب و عزیز، خواهم گفت که زندگی زیباست و او را تقدیس مینمایم. چند ساعت است که همهچیز مرا متعجب میسازد. در این ساعات همهچیز در من لرزشی شگفتآور ایجاد مینماید. در این حال به این فکر میافتم که حافظه، قدرت عجیبی است و نیروی احضار گذشته هم مانند قوۀ دیدارِ آینده، عظیم و حیرتآور است. آن هم مثل خاطره عالی و ممتاز است. شب، ساکت و آرام است. من هیزمها را در بخاری جمع نموده آتش نیمخاموش را روشن میکنم. بخوابید عزیزانم، بخوابید! من بدینوسیله خاطرات کودکی خود را مینویسم و این بهخاطر شما سه نفر است.»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.