شاهنامه بزرگ ایلخانی (ابوسعیدنامه: کهنترین نسخه مصور شاهنامه از دوره ایلخانی)، ۱۷۶ص، ۱۴۰۳، نشر خانه فرهنگ و هنر مان
کتاب شاهنامه بزرگ ایلخانی که در این کتاب، ابوالعلاء سودآور نام ابوسعیدنامه را برای آن پیشنهاد کرده، نسخهای منحصربهفرد و احتمالاً کهنترین نمونۀ مصوّر از روزگار ایلخانی است. از میان نسخ مصوّرِ دستنویسِ فارسی، بیتردید شاهنامه مهمترین جایگاه را به لحاظ نسخهشناسی و بررسی مکاتب هنری داراست. منظومۀ شاهنامه مجموعهای از خاطرات و روایات مکتوب دربارۀ پادشاهان افسانهای ایران و داستانهای قهرمانان بزرگ ایرانزمین است. در این کتاب، وقایع تاریخی در کنار حکایات عاشقانه و پهلوانی بر اساس روایات شفاهی مردمان سامان یافته، آنچنانکه درونمایۀ این اثر بیبدیل را به سه بخش میتوان تقسیمبندی کرد: نخست، بخش اسطورهای که در آن نیروهای خیر و شر در پیکاری مستقیم و بدون میانجی، بر سرنوشت آدمی تأثیر میگذارند؛ دوم، بخش پهلوانی و سرنوشت قهرمانان بزرگ؛ و سوم، بخش تاریخی است که به حوادثِ پس از دوران لشکرکشی اسکندر و سلطنت دولت ساسانی اختصاص دارد. شاهنامه در واقع سند هویت ملّی ایرانیان و بازتاب تاریخ، باورها، اساطیر و زندگی ایرانی است. تصویرگری متن شاهنامه در قالب نگارگری، از سدههای میانۀ اسلامی به بعد، بخشی از هویت بصری ایرانیان محسوب میشده است، تا آنجا که کمتر سرودهای را میتوان در ادب فارسی سراغ گرفت که تا به این حد نمود تصویری یافته باشد. با آغاز عصر ایلخانی، سنّت شاهنامهنگاری تحت حمایت دربار مغول و با تلاش وزاری دانشمند ایرانی آغاز گشت. رواج شاهنامههای مصوّر (۶۷۸ تا ۷۵۰ق) احتمالاً واکنشی دیرهنگام به تهاجمی حتی بیگانهتر از اعراب ـ مغولان ـ و در جهت احیای فرهنگ ایرانی پس از آن ضربۀ هولناک بود. با توجه به اسناد و روایات تاریخی، غازانخان آغازگر این جریان هنری بود و جانشینانش آن را ادامه دادند. به همین دلیل، بیشتر تحقیقاتِ انجامشده بر نسخههای اولیۀ مصوّر شاهنامه، بر دورۀ ایلخانی تمرکز دارند. این دوران همزمان با آغاز رسمی تاریخ نگارگری ایرانی نیز هست و تقریباً یک سوم نسخ مصوّر بازمانده از این دوره، نسخههای شاهنامه است.
سودآور معتقد است که این نسخه برای ابوسعید بهادرخان، فرمانروای ایلخانی پدید آمده، و دوستمحمد در دیباچۀ معروف خود بر مرقّع بهراممیرزا از این موضوع یاد کرده است. از دیدگاه سودآور، بیان تصویریِ نگارههای شاهنامۀ مذکور از دو وجه تاریخی و سیاسی قابل بررسی است. وی در این پژوهش، پس از تعمّق در پیشینه و خاستگاه اوراق بازمانده از این نسخۀ مصوّر، شرایط خلق و رابطۀ آن با زندگی و زمانۀ دربار ایلخانی را به بحث گذاشته و مسئلۀ جهانبینی خالقان و حامیان این اثر ارزشمند را تحلیل کرده است. رویکرد ابوالعلاء سودآور به شاهنامۀ بزرگ ایلخانی، ابعاد ویژۀ دیگری نیز دارد؛ خصوصاً در مورد شیوۀ سازماندهی تصاویر، چیدمان و هویت شخصیتها، جامه و پوشش آنها، و خوانش ترکیببندی عناصر موجود در صحنهها. در این میان، روششناسی وی از تحلیل صوری نگارهها به سوی تفسیر معنایی در حرکت است و او از متن پیرامون تصاویر و سرعنوانها برای اثبات نظریۀ خود بهره برده است. تحقیقات سودآور درخصوص 52 نگارۀ شاهنامۀ بزرگ ایلخانی گویای «ذوجَنبَتِین» بودن این نگارههاست که آشکارا نشان میدهد این اثر به مثابه بیانیهای سیاسی و عاملی برای مشروعیتبخشی پادشاهی ایلخانان مغول بر سرزمین ایران بوده است. ادغام دو انگارۀ تاریخی و سیاسی به طور همزمان در نگارههای این نسخه که احتمالاً زیر نظر خواجه رشیدالدین فضلالله و پسرش در راستای برنامهای بلندپروازانه با همکاری گروه بزرگی از هنرمندان (نگارگر و خوشنویس) در شهر تبریز به سامان رسیده، موقعیتی خاص در تاریخ نسخهشناسی و نگارگری ایرانی دارد.
این اثر پژوهشی نو روی نگارههای کهنترین اوراق مصوّر شاهنامهای از دورۀ ایلخانی است که ابوالعلاء سودآور، ایرانشناس و پژوهشگر برجستۀ هنر ایران، نخستین بار در سال ۱۹۹۴م آن را در قالب سخنرانی در همایشی دربارۀ تاریخ و هنر ایلخانان در «دانشگاه آکسفورد» ارائه کرده است. در کتاب شاهنامه بزرگ ایلخانی برای نخستین بار تمام نگارههای یافتشدۀ شاهنامۀ بزرگ ایلخانی گردآوری و در بخش آلبوم رنگی به صورت کامل، با توضیحات و اطلاعات مرتبط، برای مشاهده و مطالعۀ علاقهمندان ارائه شده است.